نام الماسی است متعلق به انگلیس، وزنش 103 قیراط. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). یکی از بزرگترین (حدود 50 گرم) و زیباترین الماسهای دنیا. این الماس در 57 قبل از میلاد متعلق به یکی از راجه های هندی به نام ’اویین’ در سرزمین راجپوتانا از ممالک هند بود. در سال 1526 میلادی که ’بابرشاه’ هند را تسخیرکرد، آن را تصاحب نمود تا در سال 1729 م. نادرشاه پس از تسخیر هند آن را که بر تاج محمدشاه هندی می درخشید، دید و گفت: ’این کوهی از نور است’ و از آن تاریخ نام ’کوه نور’ بر آن ماند. پس از نادرشاه کوه نور به دست مهارجه ’راجیت سینگ’ افتاد، سپس شرکت هند شرقی آن را به دست آورد و به ملکه ویکتوریا هدیه کرد (1849 میلادی) و اینک جزو جواهرات سلطنتی انگلستان است و دولت هند ادعای مالکیت آن را دارد. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به ایرانشهر ج 1 صص 458-459 شود
نام الماسی است متعلق به انگلیس، وزنش 103 قیراط. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). یکی از بزرگترین (حدود 50 گرم) و زیباترین الماسهای دنیا. این الماس در 57 قبل از میلاد متعلق به یکی از راجه های هندی به نام ’اویین’ در سرزمین راجپوتانا از ممالک هند بود. در سال 1526 میلادی که ’بابرشاه’ هند را تسخیرکرد، آن را تصاحب نمود تا در سال 1729 م. نادرشاه پس از تسخیر هند آن را که بر تاج محمدشاه هندی می درخشید، دید و گفت: ’این کوهی از نور است’ و از آن تاریخ نام ’کوه نور’ بر آن ماند. پس از نادرشاه کوه نور به دست مهارجه ’راجیت سینگ’ افتاد، سپس شرکت هند شرقی آن را به دست آورد و به ملکه ویکتوریا هدیه کرد (1849 میلادی) و اینک جزو جواهرات سلطنتی انگلستان است و دولت هند ادعای مالکیت آن را دارد. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به ایرانشهر ج 1 صص 458-459 شود
کوه نورد. طی کننده و پیمایندۀ شخ. دامنه پیما: هرکجا طیاره ای که پاره ای شخ نوردی که کنی وادی جهی. منوچهری. رام زین و خوش عنان و کش خرام و تیزگام شخ نورد و راهجوی و سیل بر و کوهکن. منوچهری. شخ نوردی که چو آتش بود اندر حمله همچنان برق مجال و به روش بادمجاز. منوچهری. ابرسیر و بادگرد و رعدبانگ و برق جه کوه کوب و سیل بر و شخ نورد و راه جوی. منوچهری
کوه نورد. طی کننده و پیمایندۀ شخ. دامنه پیما: هرکجا طیاره ای کُه پاره ای شخ نوردی کُه کنی وادی جهی. منوچهری. رام زین و خوش عنان و کش خرام و تیزگام شخ نورد و راهجوی و سیل بر و کوهکن. منوچهری. شخ نوردی که چو آتش بود اندر حمله همچنان برق مجال و به روش بادمجاز. منوچهری. ابرسیر و بادگرد و رعدبانگ و برق جه ْ کوه کوب و سیل بر و شخ نورد و راه جوی. منوچهری
راه آورد. سوغات و ارمغان و هر چیزی که چون شخصی از جایی بیایدبرای کسی بیاورد اگر چه چند بیت از نظم و نثر باشد. (ناظم الاطباء) (از برهان). کنایه از چیزی است که چون کسی از جایی آید به طریق تحفه آورد و سوغات نیز گویند. (انجمن آرا) (از غیاث اللغات). راه آورد. عراضه. سوقات. سوغاتی. سوقاتی. لهنه. ارمغان. هدیه که مسافرآورد از سفر. نورهان. (یادداشت مؤلف) : به هشتم ره آورد پیش آورید همان هدیه ها سربسر چون سزید. فردوسی. چو می دانی کزین جا رهگذاری ره آوردت ببین تا خود چه داری. ناصرخسرو. کار روزی چو روز دان بدرست که ره آوردروز روزی تست. سنایی. گفتم آن مرد را که بهر دلت نپذیرم یکی ره آوردی. خاقانی. اخوان که ز ره آیند آرند ره آوردی این قطعه ره آورد است از بهر دل اخوان. خاقانی. شد پرستنده سوی بانوی خویش وان ره آورد را نهاد به پیش. نظامی. کنون کآمد از آسمان بر زمین ره آوردش آن بود و ره بردش این. نظامی. چون سفر کردم مرا راه آزمود زین سفر کردن ره آوردم چه بود. مولوی. رجوع به راه آورد شود
راه آورد. سوغات و ارمغان و هر چیزی که چون شخصی از جایی بیایدبرای کسی بیاورد اگر چه چند بیت از نظم و نثر باشد. (ناظم الاطباء) (از برهان). کنایه از چیزی است که چون کسی از جایی آید به طریق تحفه آورد و سوغات نیز گویند. (انجمن آرا) (از غیاث اللغات). راه آورد. عراضه. سوقات. سوغاتی. سوقاتی. لهنه. ارمغان. هدیه که مسافرآورد از سفر. نورهان. (یادداشت مؤلف) : به هشتم ره آورد پیش آورید همان هدیه ها سربسر چون سزید. فردوسی. چو می دانی کزین جا رهگذاری ره آوردت ببین تا خود چه داری. ناصرخسرو. کار روزی چو روز دان بدرست که ره آوردروز روزی تست. سنایی. گفتم آن مرد را که بهر دلت نپذیرم یکی ره آوردی. خاقانی. اخوان که ز ره آیند آرند ره آوردی این قطعه ره آورد است از بهر دل اخوان. خاقانی. شد پرستنده سوی بانوی خویش وان ره آورد را نهاد به پیش. نظامی. کنون کآمد از آسمان بر زمین ره آوردش آن بود و ره بردش این. نظامی. چون سفر کردم مرا راه آزمود زین سفر کردن ره آوردم چه بود. مولوی. رجوع به راه آورد شود
دهی است از دهستان آباده طشک بخش نی ریز شهرستان فسا. واقع در84هزارگزی شمال نی ریز. سکنۀ آن 695 تن. آب آن از چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان آباده طشک بخش نی ریز شهرستان فسا. واقع در84هزارگزی شمال نی ریز. سکنۀ آن 695 تن. آب آن از چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
عبورکننده از کوه. (ناظم الاطباء). کوه پیما. رقّاء. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : باد چون عزم اوست در ناورد زآن بیابان بر است و کوه نورد. مختاری. کرد صحرانشین کوه نورد چون بیابانیان بیابان گرد. نظامی. تازی اسبان پارسی پرورد همه دریاگذار و کوه نورد. نظامی. ، آنکه به ورزش کوه نوردی پردازد
عبورکننده از کوه. (ناظم الاطباء). کوه پیما. رَقّاء. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : باد چون عزم اوست در ناورد زآن بیابان بُر است و کوه نورد. مختاری. کرد صحرانشین کوه نورد چون بیابانیان بیابان گرد. نظامی. تازی اسبان پارسی پرورد همه دریاگذار و کوه نورد. نظامی. ، آنکه به ورزش کوه نوردی پردازد